لیبرالیسم
لیبرالیسم (به انگليسي: Liberalism) به آرایه وسیعی از ایده ها و تئوری های مرتبط دولت اطلاق میشود که آزادي شخصي را مهم ترین هدف سیاسی می داند. واژه لیبرالیسم (Liberalism) به معنای آزادی خواهی، از واژه انگلیسی لیبرتی (Liberty) به معنای آزادی گرفته شده است. واژه لیبرال (Liberal) یک واژه فرانسوی، به معنای فرد آزادی خواه یا هوادار آزادی است. و در لغت به معنای آزاد مرد، بلندنظر، راد، بخشنده، بی تعصب و روشن فکر نیز آمده است.
لیبرالیسم مدرن در عصر روشنگري ریشه دارد. به صورت کلی، لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصت تأکید دارد. شاخه های مختلف لیبرالیسم ممکن است سیاست های متفاوتی را پیشنهاد کنند، اما همه آن ها به صورت عمومی توسط چند قاعده متحد هستند، از جمله گسترش آزادي انديشه و آزادي بيان، محدود کردن قدرت دولت ها، نقش قانون، تبادل آزاد ایده ها، اقتصاد بازاري يا اقتصاد مختلط و یک سیستم شفاف دولتی. همه لیبرال ها - همینطور بعضی از هواداران ايدئولوژي هاي سیاسی دیگر - از چند فرم مختلف دولت که به آن ليبرال دموكراسي اطلاق میشود، با انتخابات آزاد و عادلانه و حقوق یکسان همه شهروندان توسط قانون، حمایت میکنند.
لیبرالیسم به صورت یک اصطلاح اندیشۀ سیاسی، معانی زیادی داشته است، اما هرگز از اصل لاتین کلمه liber، به معنی آزاد، جدا نبوده است. این اصطلاح دلالت دارد بر دیدگاه یا خط مشی های کسانی که گرایش اولیه شان در سياست و حكومت کسب یا حفظ میزان معینی آزادي از قید نظارت یا هدایت دولت یا عوامل دیگری است که ممکن است برای ارادة انسانی نامطلوب به شمار آید. لیبرالیسم به طور سنتی جنبشی بوده است برای تأمین این نظر که مردم به طور کلی تابع حکومت خودكامه نیستند، بلکه در زندگی خصوصی شان مورد حمایت قانون قرار می گیرند و در امور عمومی بتوانند قوه ی مجرب حکومت را از طریق یک هیآت قانونگذاری که آزادانه انتخاب شده باشند کنترل کنند. لیبرالیسم در زمینۀ نظریۀ ناب متمایل به پیروی از « جان لاك » فیلسوف انگلیسی بوده است که به وضعیت طبیعی و قانون طبیعت اعتقاد داشت. بر این اساس این نظر تصدیق می شد که هیچ کس نباید به سلامتي، زندگي، و اموال دیگران آسیبی برساند.
لیبرالیسم از سویی به یک جریان سیاسی بورژوازی اطلاق میشد که در عصر مترقی بودن آن یعنی در زمانی که سرمايه داري صنعتی علیه اشرافيت فئودالی مبارزه میکرد و درصدد گرفتن قدرت بود، به وجود آمد و رشد کرد. لیبرال ها در آن زمان بیانگر منافع و مدافع طبقهای در حال رشد و بالنده بودند. آزادی از قید و بندهای اقتصادي و اجتماعي دوران فئوداليسم را طلب میکردند، میخواستند که قدرت مطلقه سلطنت محدود شود، در مجلس عناصر لیبرال راه یابند و حق رأی آزاد و سایر حقوق سیاسی در محدوده خاص آن دوران و به مفهوم بورژوازيي آن به رسمیت شناخته شود. در قاموس ماركسيستي، مفهوم سیاسی لیبرالیسم به یک روش لاقیدانه و درویش مسلکانه در داخل حزب طبقه کارگر نسبت به دشمن طبقاتی اطلاق میشود. در این مفهوم لیبرالیسم به معنای آشتی طلبی غیر اصولی به ضرر اساس اندیشههای « مارکسیسم – لنینیسم »، نرمش بجا در مقابل خطا و نادیده گرفتن نقض اصول به علل مشخصی به کار میرود. لیبرالیسم در این مفهوم از نمود های فرصت طلبی و فردگرایی است.
دستهبندی لیبرالیسم
لیبرالیسم فردگرا: در قرن نوزدهم تأثیر اندیشۀ فايده گرايي اهمیت خاصی به مفهوم فرد بخشید، زیرا می شد هر فرد را تنها مرکز تجربه دانست و امیال و نيازهاي او را تنها آزمون سودمندی و خوشبختي تلقی کرد. بنابراین لیبرالیسم به صورت عقیده ای در آمد مبنی بر اهمیت فرد در مقابل وجود جمعی خواه دولت باشد و خواه تودة مردم.
لیبرالیسم جمع گرا: تصور جرمي بنتام از « بیش ترین سعادت برای بیشترین تعداد »، که اندیشمندان دیگر آن را تکامل دادند، باعث رشد مکتب جمع گرايي لیبرال شد.
لیبرالیسم و اقتصاد
لیبرالیسم در زمینه اندیشه های اقتصادي، به معنای مقاومت در برابر تسلط دولت بر حیات اقتصادی در برابر هر گونه انحصار و مداخله دولت در تولید و توزیع ثروت است.
از لحاظ اندیشۀ اقتصادی، مراد از لیبرالیسم، مقاومت در برابر کنترل زندگی اقتصادی است، بخصوص در برابر محدودیت تجارت از طریق وضع عوارض واردات و در برابر همه ی شکل های انحصارگري، و ایستادگی در برابر مداخله ی غیرضروری و دست و پا گیر حکومت در امر توليد و توزيع ثروت. از حدود نیمه ی قرن نوزدهم که لیبرالیسم حتی با تنظیم قانون کار در كارخانه ها مخالفت کرد، ادعای افراطی لیبرالیسم اقتصادی فردی به ظهور رسید. از آن زمان تاکنون لیبرالیسم بسیاری از اقدامات کنترلی دولت را به خاطر نفع عمومی نظیر بهداشت و بيمة اجتماعي پذیرفته است و به اجرای آنها یاری رسانده است.
لیبرالیسم و مذهب
ليبراليسم مذهبي به معنای اعتقاد به حق هر کس در انتخاب راه پرستش خداوند یا بیایمانی است این بیشتر به این معنی است که دولت یا حکومت دخالتی در اعتقادات مردم ندارد و آنها در انتخاب راه و مسلک خود آزاد هستند.
با قلم پروفسور دكتر
محرم سعيدي